آبتین باور یک رویا

روند رشدت تو شکم مامانی

1392/2/1 10:11
545 بازدید
اشتراک گذاری
  1. این روزا می دونم تغییرات زیادی داره اتفاق می افته تو هر روز بزرگتر می شی و اجزای بدنت کامل تر می شن ، روح داری ، احساس داری محبت، حرفای ما رو می فهمی ، از خوشحالی ما خوشحالخندونک و از نارحتی ما نارحت می شی غمگین، حتی جایی خوندم که وقتی مادر استرس داشته باشه جنین انگشت خودشو می مکهترسو، سکسکه می کنیغمناک ، می خندی قه قههو گریه می کنی گریه(البته خدا نکنه تو هیچ وقت گریه کنی عشقم )چشمای خود تو باز و بسته می کنی زیبا و در تو زمانهای مشخصی می خوابی خواب و بیدار می شی.... دکتر می گه رشدت ماشالله خیلی خوبه ، از همه محم تر تکونایی که می خوری انقدرباحاله که تموم سختی ها رو یادم میره انگار یه ماهی تو شکممه یه حسی که آقایون از نعمتش همیشه محرومن ،بعضی وقتا انقدر تکونات زیاده که فکر می کنم بقیه هم متوجه می شن ،بابایی رو سریع صدا می زنم دستاشو می ذاره رو شکمم و کلی لمست می کنه و برات آواز می خونه منم همیشه برات موسیقی می ذارم تا تو آرامش داشته باشی و دستمو رو شکمم می ذارم و باهات از آرزوهام صحبت می کنم و می گم که چقدر منتظر اومدنت هستم و تو به طرز باور نکردنی می یای همونجا که دستمو گذاشتم یه ارتباط دو نفری بینمون اتفاق می افته .
پسندها (2)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مریم
23 فروردین 94 13:33
خدایا کاش زودتر منم اینا رو حس کنم من میخوام مامان بشم خدا جون برام دعا من مامان مهربون