آبتین باور یک رویا

اولین شیره جانم

1392/3/27 14:0
813 بازدید
اشتراک گذاری

 نیم ساعت به ساعت ملاقت مونده بود پرستاری داخل شد و به بقیه گفت که بیرون منتظر باشن و به من کمک کرد که به پسرم شیر بدم چه لحظه غریبی بود همیشه فکر می کردم از شیر دادن بدم می یاد ،ولی وقتی صورت فرشته ای می بینی که برای سیر شدنش چقدرتقلا می کنه دوست داری شیر که سهله جونتو هم براش بدی وای که چه لذتی داشت اینکه موجودی به این ظریفی از شیره جونت بخوره  موقع مکیدن با اون لبای نازت مدام مک میزدی و صورتتو این ور و اون ور می کردی برای پیدا کردن سینم ،و لی خیلی اذیت نشدم پسرم انگار صد سال بود شیر می خورد کاملا حرفه ای بود ،ماشالله سریع شروع کرد به مکیدن از هون لحظه اول شکمو بود.این اولین ارتباط دو نفره ما تو این دنیا بودزبان

                                 

 

پسندها (5)

نظرات (2)

مریم مامان آیدین
21 فروردین 94 15:25
زنیمی شدن فرشته تون مبارک....حستو خسلس قشنگ بیان کردی عاطفه جون
♥ایدا♥
21 فروردین 94 20:16
سلام روز مادر وروز زن مبارک خوش حال میشم بهم سربزنی اپم
عاطفه مامی آبتین
پاسخ
ممنون عزیز دلم