آبتین باور یک رویا

اولین عکس زندگی نینیمون

1391/8/16 18:0
1,290 بازدید
اشتراک گذاری

 تاریخ91.8.16  برای سونوگرافی پیش دکتر طالقانی که دکتر خیلی خوبی بود رفتم ولی همیشه خیلی شلوغ بود و پر از خانومهای باردار مجبور بودم با مامانم برم چون همسری تهران بود ، نوبتم که شد داخل شدک کلی استرس داشتم بعد ازچند لحظه صدای گنگی رو شنیدم با خوشحالی گفتم این صدای قلبشه ، دکتر تایید کرد و این قشنگترین صدای بود که تا به حال به گوشم رسیده بود یه نفس عمیق کشیدم خیالم راحت شد که قلبش رشد کرد،آخه خیلی سونو مهمی بود و،تازه فهمیدم مادر بودن من شروع شده ،هر لحظه دلهوره و هیجان واقعا تو هر کلمش هزارتا مفهوم داره آدم بر می گرده به این جمله معروف که همیشه از بچگی بمون می گفتن که  تا خودت پدر و مادر نشی نمی تونی خیلی چیزا رو در ک کنی واقعا که درست می گفتن .تو برگه سونو، سن نینمونو 7 w + 3d و وزنش 11mmبود قربونش برممحبت اندازه یه برنج بود ولی برای ما به اندازه یه دنیا ارزش داشت اینجاست واقعا انسان از عظمت خدا شگفت زده می شه چطور جنینی که به اندازه یه برنجه می تونه قلب داشته باشه آخه کجا جاش می شه من که تو عکس سونو چیزی سر در نیاوردم اصلا این فنقلی کجاس ؟ شاید شما بدونید ؟متفکر

 

قشنگ ترین تصویر عمرم عکس نازنینی از نخستین دیدن توست

برای اولین چکاپ بارداری تو تاریخ 91.8.17  پیش دکترم ( خانم اکرم هاشمی آشتیانی ) رفتم ، مطب پر بود از خانومهای باردار منم با یه لذت و احساس غرور بهشون نگاه می کردم ، تو ذهنم همش خودمو مجسم می کردم که منم چند وقت دیگه شکمم مثل اونا بزرگ میشه و تو دلم از خوشحالی یدفعه خالی میشد ، چون خیلی مطب شلوغ بودتا  نوبتم بشه تو این زمان کلی اطلاعات بارداری از بقیه می گرفتم  بعد کارتی روبهم دادن که اطلاعات بارداریم و جواب آزمایش و سونورو تا آخر توش یادداشت می کردن ،دکتر یه سری توضیحاتی برای مراقبت از خودم وقرص های مولتی ویتامین و اسید فولیکو شروع کردو  اولین سونو رو نوشت که برای تشکیل قلب و اطمینان کامل از بارداری سالم بود و نوبت مراجعه بعدی رو برام تعیین کرد.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)